دانشجویان ورودی 85 زمین شناسی خواف پیغام گیر تلفن پدربزرگ و مادر بزرگ ها:
ما اکنون در دسترس نیستیم؛ لطفا" بعد از شنیدن صدای بوق پیغام بگذارید: اگر شما یکی از بچه های ما هستید؛ شماره 1 را فشار دهید. اگر می خواهید بچه تان را نگه داریم؛ شماره 2 را فشار دهید. اگر می خواهید ماشین را قرض بگیرید؛ شماره 3 را فشار دهید. اگر می خواهید لباسهایتان را تعمیر کنیم؛ شماره 4 را فشار دهید. اگر می خواهید بچه تان امشب پیش ما بخوابد؛ شماره 5 را فشار دهید. اگر می خواهید بچه تان را از مدرسه برداریم ؛ شماره 6 را فشار دهید. اگر می خواهید برای مهمانان آخر هفته تان غذا درست کنیم ؛ شماره 7 را فشار دهید. اگر می خواهید امشب برای شام بیایید؛ شماره 8 را فشار دهید. اگر پول می خواهید؛ شماره 9 را فشار دهید. اما اگر می خواهید ما را برای شام دعوت کنید یا ما را به گردش ببرید، بگویید، ما داریم گوش می کنیم!!!
موضوع مطلب : پیغام گیر تلفن پدربزرگ و مادر بزرگ ها: یارونشسته بوده پشت بنز آخرین سیستم، داشته صد و هشتاد تا تو اتوبان میرفته، یهو میبینه یه موتور گازی ازش جلو زد!خیلی شاکی میشه، پا رو میگذاره رو گاز، با سرعت دویست از بغل موتوره رد میشه. موضوع مطلب : رابطه بین کش شلوار و سرعت یا تو زیباتر شدی ! ....یا چشام بارونیه ! ..این قفس بازه ولی....قلب ِ من زندونیه..ـمن پشیمون میکنم جاده رو از رفتنت !تو نباشی می پره عطرتم از پیرهنت...ــمیخـوام آروم شم!! تـــــو نمی ذاری!هر دو بی رحمن : عشق و بیزاری!همه دنیامو زیرو رو کردمتو رو شاید دیر آرزو کردم !ـــقدمای آخرو آهسته تر بردار !واسه من کابوسه فکر ِ آخرین دیدار !بغض ِ این آهنگ مارو تا کجاها بُرد!شایدم تقدیرمو امشب به رحم آوُرد !ـبه تلافی ِ اونهمه تلخیم !گله هاتم طعم ِ عسل شد!غم معصومانه ی چشمات.. به تبسم ِ تازه بدل شد!میشه با من هزار و یکسال.. به بهانه ی قصه بمونی!؟همه مرثیه های سکوتم .. به بهار ِتو باغ غزل شد......نفس کشیدن ، دل سپردن ، مثل دریا ..... ماه من!!از تو خوندن .. با تو موندن.. مقصد من.. راه من همینه رویام.. آرزوهام.. سرگذشت آه مننرفته برگرد که با تو شاید.. خدا گذشت از گناهِ من!.تو مثل بارون .. غمو آسون .. می بری از یاد منبا تو خوبن.. بی غروبن... خاطرات ِ شاد منزارو خسته.. دلـشکسته .. بینوا فرهاد من!مرغ ِآمـیـن! .. کی به شیرین .. می رسه فریاد من
موضوع مطلب : فریاد من چه ساده شکست و رفت دلی را که فقط برای او می تپد ، باورش مشکل است با دوریش چه کنم؟تا کی در انتظار دیدتارش؟
تا کی در انتظار شنیدن آهنگ صدایش؟تا کی با گریه شب هایم را به سحر رساندم؟تا کی نبودنش و ندیدنش آزارم خواهد داد؟
چیست این زندگی؟مقصودش چیست؟انتهایش نصیب کیست؟این را با تمام وجود می گویم که ای زندگی هرچه خواهی با من کن اما این را بدان تا
ابد با خاطره هایش زندگی خواهم کرد ، آری توانستی از من جدایش کنی جسمش را از جسمم جدا کردی ، اما افسوس که هیچگاه روحش از من
جدا نخواهد شد ، با عشقش چنان زنجیری ساخته ام و بر گردن افکنده ام که هیچگاه از هم نخواهد گسست دل در گرو مهربانی اش با لذت دنیا
خداحافظی کرد ، می دانم سرنوشت چنین نوشت و تو ای روزگار بی رحم چنین کردی ، با خود چه پنداشتی ؟ پندارت این بود که اگر او را از من
بگیری همه چیز تمام خواهد شد ری زندگی را از من گرفتی آرامشم را صلب کردی دوریش عذابم می دهد می دانم در انتها نیز از غم فراقش در
گوشه ای از قبرستان تاریک و سرد دفن خوام شد اما این را بدان تا آنگاه که دلی در سینه دارم او را خواهم پرستید با ذره ذره وجودم مگر این که با
پتک زمانه سینه ام بدری و دل از وجودم جدا کنی آن روز همان روز مرگ است روزی که روح از تنم جدا شده ، روزی که یادش را از دل بیرون کنم
روح از جان بیرون کرده ام و اما تو ای ستاره ی شبهای تیره و تاریکم تنهایم گذاشتی ولی بدان که تا همیشه مرحم و محرم دلم خواهی ماند و جزء
تو هیچکس در کوچه پس کوچه های دلم جایی نخواهد یافت این دل تا بی نهایت تقدیم به توست. تقدیم به تویی که همواره یادت آرامش بخش زندگیست.
موضوع مطلب : چه ساده شکست وقتی که چشات ابره ، پلکات چه مهی داره
موضوع مطلب : تو یعنی خود زیبا اگه تو مال من بودی ماه از چشات طلوع می کرد
موضوع مطلب : اگه تو مال من بودی
شب شده ساکته دوباره خونه
موضوع مطلب : دیوونتم ، دیوونتم ، دیوونه
موضوع مطلب : به یاد داشته باش که من هرگز تو را رها نخواهم کرد
موضوع مطلب : تصمیمات خداوند پیوند روزانه لوگو آمار وبلاگ
|
|