سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دانشجویان ورودی 85 زمین شناسی خواف
گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من
درباره وبلاگ


 

قرار براین شد که صبح زودمسترو موزی مردونگی کنن ، بلند شن برن نون بگیرن که

خیر سرمون تو کوه صبحانه کوفت کنیم از اونجایی که همه چیز تو وجود این 2 تا

پیدا میشه جز همین یک قلمی که خدمتتون عرض کردم موزی پامیشه میره ساعت

گوشی استادو برا 5 کوک میکنه. استاد بخت برگشته بیدار میشه هر کاری میکنه

نمیتونه این دوتارو بیدار کنه وزورش به جیسونو میچربه و اونو بیدار میکنه  وباهم

میرن نونوایی. خلاصه کار نداریم که تا وقتی برگشتن دوبار گم میشنوکلی هم راه

دور بوده وبچه ها باخیال راحت تاساعت 8 خوابیدن آخرشم به زور لگدو آب سرد بیدار شدیم.

از صحرا که برگشتیم خسته و کوفته رفتیم نهارو نوش جان کردیم و برگشتیم خوابگاه .

اتفاقا سر کوچه منتهی به خوابگاه یه چایخونه بود که بوی خوش قلیونش آدمو دیوونه میکرد .

توخوابگاه دوباره دوش گرفتیم و دوباره حاجی رفت سراغ همون شورت قشنگه که از

دیشب تا اون موقع خشک شده بود و پوشیدشو رفت حموم. بعد حموم استادو راضی

کردیم بریم بیرون یه دوری توشهر بزنیم. تو کوچه میگ میگ پیشنهاد داد که بریم قلیون

ولی چون استاد بود باید دورش میزدیم و گفتیم بریم چایی بخوریم واستادم که فکر میکرد

ماها بچهای سربراهی هستیم قبول کردو گفت فقط چایی.میگ میگ رفت که سفارش بده

و بعد چند دقیقه برا 3 تختی که نشسته بودیم 3 قوریچای اومد با 2 قلیون مشتی.استاده

که همون اول هنگ کرد و کاراومد دستش وفقط خواهش کرد که اونو اونجا استادصدا نزنیم

که دکتر جانم از فرصت استفاده کردو اینقدر اونو با اسم کوچیک صدازد که همونجا

احساس کردم استاده در همون لحظه هزار بار آرزوی مرگ کرد ام حیف که ...   .

تو تابستون بودیمو هوای اونجا بشدت گرم استادم رفته بود جلوی باد کولر نشسته بو ماهام

رفتیم تختایی گرفیم که بین استاد و دریچه کولر بود و حسابی استادو دودش دادیم.




موضوع مطلب : روز بد استاد

جمعه 90 آذر 11 :: 11:50 صبح

لوگو

آمار وبلاگ
  • بازدید امروز: 938
  • بازدید دیروز: 646
  • کل بازدیدها: 498531
امکانات جانبی



به سایت ما خوش آمدید
نام و نام خانوادگی      
آدرس ایمیل      
کلیه حقوق این وبلاگ برای دانشجویان ورودی 85 زمین شناسی خواف محفوظ است