سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دانشجویان ورودی 85 زمین شناسی خواف
گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من
درباره وبلاگ


مقدمه

پالئوزوییــک با طول مدت 340 میلیون سال (از 570 تا 230 میلیون سال پیش) طولانـی‎تریـن اراتم (Earathem) های فانروزوییک است که نام آن از دو کلمه یونانی پالئوس (Palaios )به معنی دیرینه و زئون (Zoon )به معنی موجود زنده مشتق شده و هم‎ارز فارسی آن واژه «دیرینه‎زیستی » است. 
بررسی‎های دیرینه‎جغرافیایی نشان می‎دهد که پس از رخداد کوهزایی کاتانگایی
 ،از زمان پرکامبرین پسین تا پایان تریاس میانی، سرزمین ایران، به عنوان یک سکوی با ثبات، با دریای کم ژرفا پوشیده که گاه با حرکت رو به بالای زمین و پسروی دریا به خشکی تبدیل می‎شد. به همین دلیل، به جز باریکه‎های کافتی پرتحرک مانند زون سنندج – سیرجان ، در دیگر نواحی ایران سنگ‎های پالئوزوییک از نوع رسوبات بر قاره‎ای (Epicontinental) است. ولی، با وجود شرایط یکسان رسوبی، از تفاوت‎های رخساره‎ای و تغییرضخامت رسوبات، چنین استنباط می‎شود که این رسوبات در حوضه‎های رسوبی مستقل و جدا از هم انباشته شده‎اند.

چینه شناسی پالئوزوئیک ایران

توالی سنگ‎های پالئوزوییک ایران کامل نیست. به گفته دیگر در توالی رسوبی این دوران، نبودهای چینه‏‎شناسی زیادی وجود دارد که ممکن است بر حسب زمان و مکان بسیار مهم و طولانی باشند. برای نمونه می‎توان به نبود چینه‎شناسی حدود 40 میلیون سال بین سنگ‎های اردویسین – سیلورین و یا نبود رسوبی حدود 70 میلیون سال بین سنگ‎های دونین پسین و پرمینپیشین در کوه‎های زاگرس اشاره کرد. نبودهای چینه‎شناسی مورد سخن، بیشتر بدون چین‎خوردگی و به تقریب در همه جا سطوح فرسایشی از نوع دگرشیبی موازی ‎است که گویای حرکت‎های زمین‎ساختی زمین‎زا و تغییرات سطح آب دریاها، وابسته به دو جنبش کوهزایی کالدونین و هرسی‎نین است.بخش زیرین پوشش سکوی پرکامبرین پسین – پالئوزوییک ایران، رخساره سنگی مشابه با سنگ‎های همزمان در کشورهای افغانستان، پاکستان، ترکیه و عربستان دارد. به همین دلیل پذیرفته شده که از زمان پرکامبرین پسین تا پالئوزوییک پایانی، ایران قسمتی از سکوی قاره‎ای آفریقا – عربستان بوده که در شمال ابرقاره گندوانا قرار داشته است. افزون بر شواهد سنگ‎چینه‎ای، همخوانی و شباهت قطب‎های مغناطیسی ایران مرکزی و البرز با قطب‎های مغناطیسی آفریقا – عربستان، دلیلی بر این مطلب است. گفتنی است که وجود ردیف‎های مولاس گونه مشابه با سنگ‎های پرمین – تریاس صفحه توران در بلندی‎های شمال شرقی ایران سبب شده تا کوه‎های هزار مسجد – کپه‎داغ لبه جنوبی صفحه توران و بخشی از صفحه اوراسیا دانسته شود و چنین تصور شود که زمیندرز تتیس کهن، کوه‎های کپه‎داغ را از بقیه سکوی ایران جدا می‎کند. ولی، یافته‎های زمین‎شناسی جدید نشان می‎دهد به جز پرمین، سنگ‎های پالئوزوییک کپه‎داغ، رخساره سنگی مشابه با صفحه‎ ایران (گندوانا) دارند. به همین رو، این باور قوت می‎گیرد که در زمان پالئوزوییک پهنه کپه‎داغ همچنان بخشی از سکوی ایران – عربستان بوده و به احتمال خط مفصلی صفحه ایران و صفحه توران، در شمال کپه‎داغ قرار داشته است. با این حال، از جنوب غربی مشهد تا شمال شرقی فریمان، رخنمون‎های ناپیوسته‎ای از پوسته‎های اقیانوسی و رسوب‎های پلاژیک به سن پرمین وجود دارد که مبین یک کافت درون قاره‎ای، همراه با اقیانوس‎زایی، به سن پرمین است که کوه‎های کپه‎داغ را از دیگر بخش‎های صفحه ایران جدا می‎سازد. 
سنگ‎های کامبرین زیرین ایران، بیشتر رخساره کولابی – قاره‎ای دارند. در حالی که، سنگ‎های کامبرین
 میانی و بالایی که پس از یک وقفه رسوبی انباشته‎ شده‎اند، نشانگر رسوبات کم ژرفای دریایی‎ هستند. گسترش جغرافیایی ردیف‎های شیلی و ‎ماسه‎سنگی سبز رنگ اردویسین – سیلورین محدود به البرز خاوری و شرق ایران مرکزی و جنوب شرقی زاگرس است. نبود این سنگ‎ها، به همراه توالی‎های دونین زیرین در بخش‎های گسترده‎ای از غرب و شمال غربی ایران، می‎تواند معرف حرکت‎های رو به بالای زمین و چرخه‎های فرسایشی وابسته به رخداد زمین‎ساختی کالدونین باشد. گستردگی به نسبت زیاد سنگ‎های دونین بالایی – کربونیفر پایینی، نشانگر برقراری دوباره شرایط سکویی و چیرگی دریاهای کم ژرفاست ولی، رسوبات کربنیفر بالایی در ایران وجود ندارد و نشانگر یک دوره خشکی‎زایی وابسته به رویداد زمین‎ساختی هرسی‎نین است. بر خلاف کربونیفر بالایی، گستردگی بسیار زیاد کربنات‎های شیمیایی پرمین، معرف دریازا بودن فازهای پایانی چرخه کوهزایی هرسی‎نین دانسته شده است. در یک نگاه کلی، در بیشتر پالئوزوییک، حوضه‎های رسوبی ایران از نوع آواری بوده‎اند و فقط در اواخر این دوران حوضه‎های رسوبی دریایی، حاوی ردیف‎های آهکی شیمیایی توسعه بیشتری داشته‎اند. 



در مورد مرز پرکامبرین – کامبرین باید گفت که اگرچه در گذشته ماسه‎سنگ‎‎های سُرخ سازند لالون را آغاز چرخه رسوبی پالئوزوییک ایران دانسته و سنگ‎های زیر این سازند (سازندهای بایندور، سلطانیه، باروت و زاگون)، را با عنوان اینفراکامبرین، به طور قراردادی، به پرکامبرین پسین نسبت می‎دادند ولی، یافته‎های فسیلی جدید، نشان داده است که بخش بالایی سازند سلطانیه دارای فسیل‎های کامبرین پیشین است. به طوری که مرز پرکامبرین – پالئوزوییک، بدون هیچ‎گونه نشانه‎ای از ناآرامی‎های زمین‎ساختی و ناپیوستگی از درون سازند سلطانیه می‎گذرد. 
مرز بالایی پالئوزوییک ایران همچنان قابل بحث است. اگرچه پرمین به عنوان یکی از حرکت‎های تاریخ زمین (رویداد پالاتین(Palatian) ) دانسته شده، ولی رخساره‎های سنگی مرز پالئوزوییک و مزوزوییک تفاوت آشکار ندارند و در ایران، همانند پاره‎ای نقاط جهان، مرز پرمین و تریاس فقط با نبود رسوبی و سطوح فرسایشی مشخص است و حتی در پاره‎ای نواحی (جلفا، آباده، شهرضا، آمل، 000) ممکن است مرز پرمین به تریاس تدریجی باشد که با یک زون حدواسط حاوی سنگواره‎های مشترک پرمین و تریاس مشخص می‎شود.
واقعیت‎های چینه‎شناسی پالئوزوییک ایران نشان می‎دهد که بر خلاف بسیاری از نقاط جهان، تاثیر رویدادهای کوهـزایــی کالدونیـن و هرسی‎نیـن بر سکوی پالئــوزوییک ایران بسیار ناچیـز است، به گونه‎ای که به جـــز حرکت‎های شاغولی نشانه‎های کوهزایی این رویداد، به جزچند مورد پرسش‎آمیز، شناخته نشده به همین رو سنگ‎های آتشفشانیپالئوزوییک ایران، گسترش چندان ندارند و پدیده‎های پلوتونیسم و دگرگونی نسبت داده شده به پالئوزوییک ایران نیاز به بازنگری دارد. با عنایت به ماهیت رویدادهای زمین‎ساختی، می‎توان پذیرفت که پالئوزوییک ایران دوران آرامش نسبی بوده است.



موضوع مطلب : پالئوزوییــک در ایران

سه شنبه 91 خرداد 23 :: 5:51 عصر

لوگو

آمار وبلاگ
  • بازدید امروز: 97
  • بازدید دیروز: 1593
  • کل بازدیدها: 501602
امکانات جانبی



به سایت ما خوش آمدید
نام و نام خانوادگی      
آدرس ایمیل      
کلیه حقوق این وبلاگ برای دانشجویان ورودی 85 زمین شناسی خواف محفوظ است