سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دانشجویان ورودی 85 زمین شناسی خواف
گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من
درباره وبلاگ


 


آخر شب تونماز خونه نشسته بودیم وفقط یکی از دوستان که

باحموم ودوش گرفتن میونه خوبی نداشت خوابیده بود.

بدلیل برخی مسائل نمیشه اسمشو بگم گیر ندین.

داشتیم چرتوپرت میگفتیم که یهو بچه ها کرمشون گرفت

(البته بگما ما اغلب اوقات روی یک شیطنت فکر نمیکنیم

واون بعضی اوقاتم که فکر میکنیم فقط به طرزخنده

به طرف فکر میکنیم نه انجام کار . شعارمون اینه هر

چه پیش آید مامیخندیم.) رفتیمو یکی از بچه های

خود دانشگاه دامغانو بیدارش کردیم که الا وبلا باید

بیای دوستونو صداکنی و بگی برو سرپرستی خوابگاه

کارت داره.اونم هزاربار خوشحالتر از ما رازی شد.

همه رفتیم که بحساب بخوابیم وطبیعی کنیم که

همینطورم شد. پسره اومدو با صدای بلند دادزد

آقای مختبر کیه ماهم سراسیمه پاشدیم که چیشده

ما مختبر نداریم . یه معتبر داریم اونم گرفته خوابیده

غیرتی هم شدیمو گفتیم بادوست ماچکار داری؟ خلاصه

بیدارش کردیموکلی ترسوندیمش که کلک چکار کردی که

سرپرستی خوابگه کارت داره اونم این موقع شب.باکلی

ترسولرز وبا لباسی آنکاد رفت سرپرستی که طبقه همکف

بود.بچهام یواشکی بدنبالش که ببینن چی میشه.

رفتو در سرپرستی روزد مسئولشم باچشم بسته

اومد جلو در که چی میخوای؟اینم با منومنگفت من

معتبرم یارو هم کلی اخلاقش سگی شد که چرا

اینموقع شب بیدارم کردی و گفت:منم محمدیم .

به من چه که تو کدوم خری هستی بیخواب

شدی زده بسرت پسره از خجالت آب شد رفت زمین.     

 




موضوع مطلب : دامغان 2

دوشنبه 90 آذر 7 :: 9:2 عصر

لوگو

آمار وبلاگ
  • بازدید امروز: 34
  • بازدید دیروز: 41
  • کل بازدیدها: 491188
امکانات جانبی



به سایت ما خوش آمدید
نام و نام خانوادگی      
آدرس ایمیل      
کلیه حقوق این وبلاگ برای دانشجویان ورودی 85 زمین شناسی خواف محفوظ است